English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (2688 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
breast U باسینه دفاع کردن
breasts U باسینه دفاع کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
samisch variation U واریاسیون زمیش در دفاع هندی شاه در دفاع نیمزوهندی شطرنج
russian defence U دفاع پتروف نام قدیمی دفاع اسلاو
schleman defence U دفاع شلیمان در روی لوپز دفاع یانیش
tae U پرش کردن با پا دفاع کردن و با پا ضربه زدن و خرد کردن
defends U دفاع کردن از
pleaded U دفاع کردن
makki U دفاع کردن
say a good word for U دفاع کردن
defending U دفاع کردن
defending U دفاع کردن از
pleads U دفاع کردن
defended U دفاع کردن
plead U دفاع کردن
defends U دفاع کردن
advocated U دفاع کردن
deraign U دفاع کردن
ward off U دفاع کردن
to make a d. U دفاع کردن
fend U دفاع کردن
advocating U دفاع کردن
propugn U دفاع کردن از
advocates U دفاع کردن
advocate U دفاع کردن
to stick up for U دفاع کردن از
to defend [from] U دفاع کردن [از]
defended U دفاع کردن از
buckler U دفاع کردن
answering U دفاع کردن
asserting U دفاع کردن از
answer U دفاع کردن
asserted U دفاع کردن از
implead U دفاع کردن
answers U دفاع کردن
answered U دفاع کردن
defend U دفاع کردن
defend U دفاع کردن از
assert U دفاع کردن از
asserts U دفاع کردن از
bays U دفاع کردن درمقابل
defense U دفاع کردن استحکامات
baying U دفاع کردن درمقابل
defence U دفاع کردن استحکامات
to keep at bay U دفاع کردن درمقابل
speak out <idiom> U دفاع کردن از چیزی
champion U مبارزه دفاع کردن از
defenses U دفاع کردن استحکامات
parries U سد کردن دفاع مستقیم
champions U مبارزه دفاع کردن از
parried U سد کردن دفاع مستقیم
parry U سد کردن دفاع مستقیم
assert oneself U از حق خود دفاع کردن
bayed U دفاع کردن درمقابل
championing U مبارزه دفاع کردن از
parrying U سد کردن دفاع مستقیم
bay U دفاع کردن درمقابل
championed U مبارزه دفاع کردن از
detachment parry U دفاع با دور کردن شمشیرحریف
eot geo reo U باز کردن دفاع ضربدری
bield U شجاع شدن دفاع کردن
mayhen U ازوسیله دفاع محروم کردن
to defend oneself [against] U از خود دفاع کردن [درمقابل]
to act in self-defence U دفاع از خود اقدام [حرکت] کردن
redundancies U در دفاع دعوی از مسائل خارجی استفاده کردن
redundancy U در دفاع دعوی از مسائل خارجی استفاده کردن
to vindicate a religion U دیانتی را بثبوت رساندن یاازان دفاع کردن
defense U دفاع وزارت دفاع
one on one U دفاع یارگری دفاع تک به تک
vindicates U دفاع کردن از محقق کردن
vindicating U دفاع کردن از محقق کردن
vindicate U دفاع کردن از محقق کردن
vindicated U دفاع کردن از محقق کردن
blocking U سدکردن جاده دفاع غیر عامل مسدود کردن راه دشمن
self defense U دفاع از نفس دفاع از خود یا اموال خود
brief U خلاصه دعوی خواهان یا دفاع خوانده که به وسیله وکیل ایشان تهیه میشودیادداشتی که وکیل از روی ان در محکمه صحبت میکند وکیل کردن
briefer U خلاصه دعوی خواهان یا دفاع خوانده که به وسیله وکیل ایشان تهیه میشودیادداشتی که وکیل از روی ان در محکمه صحبت میکند وکیل کردن
briefed U خلاصه دعوی خواهان یا دفاع خوانده که به وسیله وکیل ایشان تهیه میشودیادداشتی که وکیل از روی ان در محکمه صحبت میکند وکیل کردن
briefest U خلاصه دعوی خواهان یا دفاع خوانده که به وسیله وکیل ایشان تهیه میشودیادداشتی که وکیل از روی ان در محکمه صحبت میکند وکیل کردن
uncovered U بی دفاع
advocation U دفاع
parrying U دفاع
parry U دفاع
answering U دفاع
answered U دفاع
vindication U دفاع
answer U دفاع
munition U دفاع
parried U دفاع
one man block U تک دفاع
parries U دفاع
answers U دفاع
defend U دفاع
defenses U دفاع
defended U دفاع
defending U دفاع
defends U دفاع
pleading U دفاع
advocacy U دفاع
defence U دفاع
czech defence U دفاع چک
fencing U دفاع
apologia U دفاع
tae U دفاع با پا
block U دفاع
defense U دفاع
blocked U دفاع
blocks U دفاع
apologias U دفاع
daylight U نفوذ در دفاع
hasty defense U دفاع تعجیلی
penetrates U نفوذ در دفاع
backfield U دفاع نفوذی
d. armour U اسلحه دفاع
internal defense U دفاع داخلی
defendants U دفاع کننده
untenable U غیرقابل دفاع
in self defence U برای دفاع
penetrate U نفوذ در دفاع
national defense U دفاع ملی
indefensibility U دفاع ناپذیری
penetrated U نفوذ در دفاع
yogoslav defence U دفاع یوگوسلاو
zone defence U دفاع منطقهای
ball hawking U دفاع خوب
benoni defence U دفاع بنونی
damiano's defence U دفاع دامیانو
yogoslav defence U دفاع پیرک
defendant U دفاع کننده
closed variation U دفاع تاراش
opens U بی دفاع واریز نش
opens U خط بازبی دفاع
opened U بی دفاع واریز نش
opened U خط بازبی دفاع
open U بی دفاع واریز نش
open U خط بازبی دفاع
dory defence U دفاع دوری
double guard U دفاع با دو دست
dog U دفاع بسته
dogging U دفاع بسته
dutch attack U دفاع برد
ego defence U دفاع خود
department of defense U وزارت دفاع
deliberate defense U دفاع بافرصت
defensive board U دفاع سبد
the right of self-defence U حق دفاع از خود
zones U دفاع منطقهای
dogs U دفاع بسته
zone U دفاع منطقهای
catenaccio U دفاع بتونی
fullback U دفاع پوششی
fencible U قابل دفاع
extended defense U دفاع گسترده
classical variation U دفاع ارتدوکس
defense in depth U دفاع در عمق
defense in place U دفاع در محل
composite defense U دفاع مرکب
nagashi uke U دفاع پرسی
war department U وزارت دفاع
pillsbury defence U دفاع پیلزبری
pirc defence U دفاع پیرک
plea of accused U دفاع متهم
position defense U دفاع موضعی
position defense U دفاع یا پدافندثابت
tenability U دفاع پذیری
pierce the block U شکافتن دفاع
three man block U دفاع سه نفره
philidor's defence U دفاع فیلیدور
coverage U دفاع پوششی
openings U شکافتن دفاع
national defence U دفاع ملی
offensive block U دفاع تهاجمی
parry of debate U دفاع درمنافره
opening U شکافتن دفاع
stand U دفاع مداوم
polish defence U دفاع لهستانی
perceptual defense U دفاع ادراکی
vindicative U دفاع کننده
semi circular parry U دفاع نیمدایره
defensive U منطقه دفاع
sham plea U دفاع ناموجه
sham plea U دفاع پوچ
simple parry U دفاع ساده
indefensible U غیرقابل دفاع
two knights' defence U دفاع دو اسب
soto uke U دفاع از خارج
two man block U دفاع دونفره
uchi uke U دفاع از داخل
self protection U دفاع از نفس
self defence U دفاع مشروع
secretary of defense U وزیر دفاع
replication U رونوشت دفاع
self-defence U دفاع از خود
right of self defence U حق دفاع مشروع
right of self preservation U حق دفاع از خود
robatsch defence U دفاع روباتش
russian defence U دفاع روسی
summetrical defence U دفاع متقارن
scandinavian defence U دفاع اسکاندیناویایی
secretary of defence U وزیر دفاع
secretary of state for defence U وزیر دفاع
special plea U دفاع خاص
Recent search history Forum search
1Potential
1strong
1To be capable of quoting
1set the record straight
1Arousing
1pedal pamping
1construed
2make the case? به فارسی چی میشه
1این نوشته(پرسش خود را ارسال کنید) درست روی بخشی که فرمان جست وجو می دهد می افتد و مانع پیدا کردن معنای کلمات می شود. چه باید کرد
1meaning of taking law
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com